شریعتی

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟•
•غافلگیر شدیم•
•چتر نداشتیم•
•خندیدیم•
•دویدیم•
...
•و•
•به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم•
•.•
•دومین روز بارانی چطور؟•
•پیش بینی اش کرده بودی•
•چتر آورده بودی•
•و من غافلگیر شدم•
• •
•سعی می کردی من خیس نشوم•
•و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود•
•.•
•و سومین روز چطور؟•
•گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری•
•چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد•
•.•
•و•
•و•
•و•
•و•
•چند روز پیش را چطور؟•
•به خاطر داری؟•
•که با یک چتر اضافه آمدی•
•و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم•
•.•
•فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم•
•تنها برو•

نظرات 3 + ارسال نظر
احسان پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:51 ب.ظ http://ehsanhp.blogsky.com/

پری من شریعتی رو میزاره تو جیبش!

تو هم براد پبت رو میزاری تو جیبت!

احسان پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:04 ب.ظ http://ehsanhp.blogsky.com/

میگم پری تا دیروز در این محل ویسکی صرف می شد از امروز ودکا سرو میشه؟؟؟؟؟؟؟؟

هر چی بخوای سرو میشه!
بده تنوع دارم؟؟!!
یه زنه متنوع داری برو خدا رو شکر کن!

احسان شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:32 ق.ظ http://ehsanhp.blogsky.com/

زن خسیس ما که یه اب انار واسه ما نمی خره!

من واست آب انبه می خرم دوست داری؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد