خانه عناوین مطالب تماس با من

آنشرلی با موهای مشکی

آنشرلی با موهای مشکی

درباره من

غیرقابل پیش بینی و مهربونم باادبم کینه ایم تقریبا عصبیم و با همه زود مچ میشم... ادامه...

روزانه‌ها

همه
  • نگاره
  • همینه که هست
  • هرچقدر که بخواهی
  • !.!.! غیر قابل انتشار !.!.!

پیوندها

  • اینجا همه چی در همه...
  • گاه نوشته های یک سحر
  • ₪₪₪₪زیبــــــــــا₪₪₪₪
  • ..::((...تنهایی))::..
  • کافه ای که تبدیل به...
  • باران کویر
  • سس سیز لیخده باتمیشام
  • درد دل دختر پسرا
  • سانتافه(زندگی موفق)
  • ملودی مداد رنگی ها
  • یه دختر سیگاری!
  • تاک لرزان

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • سواااال
  • آپ کردیم بالاخره!!!!
  • اینم از مدرسه رفتن ما!
  • یک هفته ی اخیر
  • نظریه رد شد!
  • فوق توهم!
  • مدرسه رفتن گاو نر می خواهد و مرد کهن!!!
  • غیر طبیعی!
  • این اواخر...
  • من و اون!
  • My city...
  • لالا نداریــــــم!
  • هر دم از این باغ بری میرسد...
  • منِ مثبت!
  • یک سری اتفاقات جدید!
  • گربه مرده!
  • بازم تقصیر منه!
  • ...
  • رکوردشو شکستم!
  • خدا با توام!

بایگانی

  • مهر 1390 3
  • شهریور 1390 16
  • مرداد 1390 23
  • تیر 1390 20
  • خرداد 1390 39
  • اردیبهشت 1390 10

آمار : 55674 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • سواااال شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 23:03
    من یه سوال مضخرف دارم! ببخشیدا! چرا وقتی آبو میریزیم توی بالون حجمی و میزاریمش روی یخ آب به جوش میاد؟؟؟؟!! اینو یه دبیر گفت! هرچی تو نت سرچ کردم هیچی دستگیرم نشد...اگه شما چیزی میدونید بهم بگید یا اینکه برم بزنم تو صورت دبیره که زنک چرا شرو ور میگی
  • آپ کردیم بالاخره!!!! سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 22:04
    Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 یعنی اعتیاد پیدا کردم به دیدن چهره ی این دبیر محترم...هر سال میریم پیشش،زمستون و تابستون! سری کلاس های چند باره! از اونجایی که دبیر مورد علاقه ی پارسالم امسال3 تا از درسامونو گرفته و هفته ای 12ساعت باهاش کلاس داریم از بس قیافشو دیدم گه گیجه گرفتم و...
  • اینم از مدرسه رفتن ما! سه‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1390 23:31
    با شروع سال تحصیلی دوستان سابقو دیدیم،انصافا اصلا حرفم نمیومد دلمم واسه هیچکی تنگ نشده بود اما تا پامو گذاشتم تو مدرسه یکی همچین پرید تو بغلم که نزدیک بود با دیوار یکی بشم با کاردک بیان جمعم کنن،کم کم از هیجانات نازنین جان کم شد و شروع کرد تعریف کردن که دیدم به به! وقتی مدرسمو از شاهد عوض کردم کلی حرفو حدیث پشت سرم...
  • یک هفته ی اخیر پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1390 00:48
    الان تقریبا یک ماهه نرفتم استخر،از کارو زندگیمم افتادم.چند روز دیگه هم مدرسه شروع میشه...گور باباش! دیروز رفتم از عکاسی عکسمو بگیرم،شماره ی عکسو که دادم میگه کامپیوتر قاط زده مگه اینکه عکسو بدی دونه دونه تو اون همه عکس بگرده دنبالش! عکسمو دادم حالا رفتم بگیرمش میبینم همچین عکسمو مونتاژ کرده لبامو سرخ کرده که خودم...
  • نظریه رد شد! چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 20:55
    کار به آزمایش نکشید...کاملا سالمم!
  • فوق توهم! دوشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1390 23:12
    فردا مطمئن میشم که این توهم غیر طبیعی بودن...خیالی بیش نبوده! امیدوارانه این رو می طلبم...
  • مدرسه رفتن گاو نر می خواهد و مرد کهن!!! دوشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1390 20:16
    یعنی یک شنبه باید برم مدرسه؟؟!! نه....نمیخوام باور کنم!!!
  • غیر طبیعی! دوشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1390 14:27
  • این اواخر... چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1390 23:50
    نمیدونم این اواخر چرا اینقدر درصد غلظت لهجه ام رفته بالا! این خاله کوچیکه ی ما که مثلا ۲۸ سالشه ولی مثل پیرزنای70ساله همش دستش تو کار خیره... خدا به خیر بگذرونه... هر دفعه که ای با ما حرف میزنه ما باید تنمون بلرزه! عجبا!!!!
  • من و اون! دوشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1390 17:27
    Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 میدونی کیا بیشتر از همه تو این دنیا سود میبرن؟؟؟ اونایی که زبون بازن...کافیه زبون داشته باشی پسوند اسمتم یه دکتری مهندسی چیزی باشه اونوقت دیگه کارت حله!البته بلا نسبته دکتر خودم که چرا خونس مخصوصا شبا که تا صبح پا به پای خودم شب نشینی میکنه و بیدار...
  • My city... شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 16:32
    just BRASIL!!!
  • لالا نداریــــــم! جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 23:18
    چیزی شبیه معجزه است وقتی هر شب به خیر می گذرد بی آنکه کسی به تو بگوید شب بخیر !! پریا نوشت: تقریبا 3 ماهه که شبا نمیخوابم...از ساعت6 am میخوابم تا pm 1.30 پس شب بخیر هم نگی موردی نداره عزیزم
  • هر دم از این باغ بری میرسد... چهارشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1390 16:45
    با نزدیک شدن به ایام مدارس حس پست نوشتن منم تنزل پیدا کرده یه جورایی شده که فقط میام نت و فقط یه سری وبلاگای خاصو میخونم و میرم. و اما... امروز بر خلاف سایر روز های این تابستون نیمه شیرین و اندکی زهری سحرخیز شدم و ساعت10 بامداد از خواب نازم بیدار شدم! اونم چرا؟؟! چون آقای داداش عرشیای بزرگ رفته بود دندون پزشکی که...
  • منِ مثبت! دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1390 23:07
    همه چی آرومه! منم خوشحالم! هشکیم پیشم نیست! توی اوج حالم! بی خبری خوش خبریست! من خودم کافی ام...
  • یک سری اتفاقات جدید! یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 18:12
    Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 دیگه کلافه شدم بودم! تنها دلیلاشم این بود که از وقتی که کم اشتهایی پیدا کردم و خوردن برنجم قطع شد ریزش موهام شروع شد و قبلشم با اون مدل Emo احمقانه ای که دادم برام از روی یه عکس کوتاه کنن انصافا ریده بودم به موهام! حالا که این همه مدت از کوتاه کردن...
  • گربه مرده! پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 20:26
    اگه کمتر از این شاخه به اون شاخه بپرم کمتر درگیری دارم! میخواستم بزارم این چند روز آخر به کل مغزم آزاد باشه! و میترسم که گول خورده باشم که احتمالش کمه ولی تو شکم!دیشبو که اصلا نخوابیدم...یعنی نزاشتن! صبحشم بردنمون مهمونی همش خواب بودم! چند روز دیگه راحت میشم! ولی چه فایده که اینقدر دیر! دسته گله خودمه دیگه... از تموم...
  • بازم تقصیر منه! شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 23:33
    Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 وای که چقدر پشیمونی بده! چقدر حالت تهوع نسبت به خودم بهم دست میده...چقدر از خودم بدم میاد! نمیدونم چرا دست از سرم بر نمیداره! متنفرم از لحظه هایی که از همه چی راضیم و یه احمقی مثل ر آرمین میاد میزنه میرینه توش و اول و آخر کسی که باید جمعش کنه منم و...
  • ... پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1390 12:50
    دیشب نشستیم خیر سرمون فوتبال دیدیم! ای بازی بود؟؟؟ بلا نسبت ریــــد! خاک بر سرش! مامانمم که از اول میگفت من میدونم آخرش چی میشه نگاه نمیکنم! 3-1!!!!!!!!!!!!! ای رسمشه؟؟؟ چی بگم؟؟؟ پریا نوشت! جریان چیه؟؟؟ ما که نفهیدیم! تو چرا همش وبت ایطور میشه دانیال؟؟؟ خجالت بکش از سنت! مجرم هم شدی پسرم؟؟ بمیـــــــــرم!
  • رکوردشو شکستم! چهارشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1390 14:08
    Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 اگه بشه می خوام اسممو تو کتاب رکورد های گینس ثبت کنم! چون تمام روزم رو به الافی میگذرونم،تو این مورد رکورد دارم!البته بعد از من سانازه که دیشب نتونست رکوردمو بشکنه و دوم شد! هنوز که هنوزه نرفتم مدرسه ثبت نام کنم!احتمالا هفته ی آینده میرم... کتاب...
  • خدا با توام! دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1390 22:36
    خدایا نذار پشیمون شم! من بی فکرم! نه... یه کاری کن که فکر نکنم اشتباه کردم! نه خدا! نزن زیرش! نزن زیر خوشبختیم! حتی اگه لحظه ایه! نمیخوام بفهمم اشتباه کردم! اگــــر! می خوام با خودم بهم بزنم!
  • بهترین هدیه ی تولدم! یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 16:45
    Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 باز هم تنهام... فقط توئی که حرفامو میشنوی! دوست دارم،اینو حس میکنم اما اگه شرایط بد باشه ازت میگذرم! گفتی بین بد و بدتر،بدترو انتخاب نکنم! گفتی فکر احمقانه ی ازدواجو از سرم بکنم بیرون،چون دردی از دردامو دوا نمیکنه! میخوام ولی میترسم...عقایدم باهات...
  • ۱۰۸: یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 13:15
    تو مرا به آغوش می کشی ... بوسه ای از لبهایت می دزدم ... و تو آرام زمزمه می کنی : " دوستت دارم " و من می فهمم که ، اینجا خود ِ رویاست !!!
  • باز متولد میشوم! شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 17:19
    Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 اگه گفتین فردا چه روزیه؟؟؟؟ هر کی گفت جایزه داره! مرسی که خیلی یادتون بود... عیب نداره! فردا یعــــــــــــــــــنی تولدمه! هیچ اتفاق خاصی هم نیست...جو هم کسیو نگیره چون هیچ جشنی در کار نیست! اولا که بگم از کادو مادو خوشم نمیاد! چه میدونم لباس میارن...
  • 106: سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 20:12
    قـهوه دم می کنم نصـف قاشق سیانور به فنجانت می ریزم.... لبخند که می زنی ... می گویم : "قـهوه ات سرد شده بگذار عوضش کنم"...! این کار هر شب من است... و من چند سال است که می خواهم بکشمت! ولی لبخندت! لبخندت..! لعنت.... پریا نوشت1: نمردیم و بادمجون سفیدم دیدیم! شاید خیلیا دیده باشید ولی من اولین بارم بود و کلی...
  • 105: سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 15:23
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 16:42
    بگو تمام ِ تـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو مال ِ من اَست . . . ! دلم می خواهد حسادت کنم به خودم ! ! !
  • 103: یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 19:44
    تو به تماشای نابودی من نشسته ای و کم مانده تخمه هم بشکنی! تو نه دل میسوزانی! نه چشم میپوشانی! تو تنها گناهت ندیدن دردیست که... عشق و عاشقی هامان تا ثریا کج و کوله رفت! تا مافوق ثریا هم برود کج است! هیچ امیدی به معجزه نیست...! معماری که تو باشی! جز این باشد عجیب است! من میگم: Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA...
  • فیلم شدیم! جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 15:54
    Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 نمردیم و غرور و تعصب هندیم دیدیم! یعنی واقعا هندی بودا! دارسی رو من بایه اخلاق خشک و منطقی میدیدم تو اون همه رمان اما تو این فیلم از همون اول عاشق بود و با آشواریا بود!(ای خدا)یه رفتار ماستی داشت که دیگه شورشو در آورده بود هی میرفتن لب دریا گروه کر...
  • پوستر به یاد ماندنی! چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1390 13:22
    Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 خب فکر که زیاد تو ذهنم هست اما کلا آدمی هستم که به پای عمل نمیرسم! اول می خواستم راجع به یه چیز دیگه بنویسم اما نظرم عوض شد. تازه مامان من کلی کشمش و مویز خریده که من بخورم به عنوان تقویتی حافظه! آخه یه روز که مامانم حسابی تو نخم رفته بود فهمیده که...
  • خنده یا تاسف؟؟ دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 13:05
    * چقدر خنده داره که یک ساعت عبادت به درگاه پروردگار دیر و طاقت فرسا می گذره ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره! * چقدر خنده داره که 100 هزار تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید میریم کم به چشم میاد! * چقدر خنده داره که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما...
  • 111
  • صفحه 1
  • 2
  • 3
  • 4