مادر پدربزرگ به کما رفت!!!

دیروز خبر رسید که مادر پدربزرگ به کما رفته!
فکر کنم تقریبا94 سالش بوده وبازم شنیدم که کلا هیچ بیماری نداشته و سکتش به خاطر کهولت سنه...
البته اینم بگم که آلزایمر داشت و گاهی اوقات توهم میزد!

به هر حال زیاد ازش خوشم نمیومد اون موقع که اونجا بودیم که هیچ اما وقتایی که تقریبا بزرگ شده بودم و میرفتیم انزلی این زن اصلا خوش اخلاق نبود خونش کنار مرداب بود و روی دیوارای بلوکیش همیشه پر حلزون بود که با دمپایی میکشتمشون!
یه باغیم توی حیاطش داشت که خیلی قشنگ بود اما برای اینکه من نرم تو باغش میگفت مار داره!(چه بد جنس بود)
یه چاهم داشتن که خیلی گود بود تا یکم اذیت میکردم داد میزد پِریا آمادو بوشو تا بیندازمت تو چاه!
تازشم میدونست که زیاد شمالی حالیم نمیشه جلوم شمالی با مامانم اینا حرف میزد تا من هیچی نفهمم!
خلاصه بگم که اصلا مهربون نبود...اصلا هم واسم فرقی نمیکنه که بمیره.
اصلا به من چه!؟؟


پریا نوشت1:الان فهمیدم که مادر پدر بزرگ مرد...

پریا نوشت2:عاقبت کل انداختن بی مورد با بقیه همینه دیگه!!!!!!

نمیدونم چجوری ولی هر چه سریعتر وبلاگتو درست کن دانیال جان...

پریا نوشت3:این ژله رو هم من درست کردم!!!


نظرات 9 + ارسال نظر
نگاره ! شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:58 ب.ظ http://heragen.blogsky.com/

ببین من نگران مردن کسی نیستم فقط تورو خدا اگر رفتی واسه مراسم مراقب باش عزیزم خوب ؟ نگران شدم

امیدوارم خدا گناهانشو بخشیده باشه

آخی چرا حلزونارو میکشتی...دلت میاد !!!!

بنازم ژله رو رنگش منو گرفت...

روز خوش همینجوری

نه بابا نمیرم مگه اون کیم میشه؟؟؟
امیدوارم!
آره!
وقتی با کفش لهشون میکردم یه آب سفت سبزی ازشون راه میوفتاد که خیلی چندش بود ولی یه صدای باحال میداد!
قابل شمارو نداره!
بگم برات بیارن آلمان؟؟؟
همچنینهمینجوری

دنی شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:55 ب.ظ

پوستی از کله کچلش بکنم که دیگه جرئت نکنه از این غلطا بکنه

کچله؟؟؟
زودتر بکن به منم بگو!

احسان شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:32 ب.ظ http://ehsanhp.blogsky.com/

خوب شد که سقط رفت! هر کی پری منو اذیت کنه باید بره به جهنم!

پری من خودش یه پا ژلس!

خوبه که احسانم منو اذیت نمیکنه وگر نه خودم میکشمش!
یعنی اینقدر نرمم؟؟؟!

مهراد شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:02 ب.ظ http://wonderful.blogsky.com

چه ژله ایییییییییییییییییییییییییی؟
من موخواممممممممممممممممممممممممممممم!
اگه ندی نفرینت میکنم اینا حلزونا شب بیان گاز بگیرن!!

آره!
پریــــــــــــــــــــــــــــــی خدای سلیقه اس!
منم با همشون می جنگم و می کشمشون!

نوشین یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:41 ق.ظ http://melodyemedadrangiha.persianblog.ir/

ژله دوست ندارم ولی این خیلی خوشمزه می زنه منم می خوام خبپری هنرمند

برای خودت!
مخلصیم نوشین جان!

بهار یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:16 ب.ظ http://bahar90.blogsky.com

حالا که مرده دیگه ازش بد نگو
حلزون بیچاره
چه ژله ی خوشگلیه

نه بابا من کی بد گفتم داشتم خاطراتمو باهاش تعریف می کردم.
بخورش!

احسان یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:21 ب.ظ http://ehsanhp.blogsky.com/

پری من مثل هلو می مونه!

چقدر خوشمزه ایم و نمیدانستیم!

ziba دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:19 ق.ظ http://zibaaa.blogsky.com/

دختر خوب پشت سر مرده اونم ننت

عجیجم خوشحال میشم تبادل داشته باشیم گلم

کی گفته ننمه؟؟؟
من ننم سالمه...ای مادر بزرگ ننمه!
قبوله؟؟؟
بزار ببینم چی میشه...

ziba دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:20 ق.ظ http://zibaaa.blogsky.com/

ژلتم خیلی خوشمزه به نظر میرسه

مثل خودت!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد