پریا نوشت1:الان دائیم اومد وقتی از هواپیما بیرون اومد همچین شنگول بود!
اصلا انگار که نه انگار!
پریا نوشت2:
بابام : دخترم تو بدون آرایش قشنگ تریا!!!
من :خب چون بدون آرایش قشنگ ترم: پسرا بیشتر نیگام می کنن! پس منم آرایش می کنم تا زشت شم تا کمتر نیگام کنن!!!(این نوشته ی من نیس!)
پریا نوشت3:امروز که بعد از مدت ها رفتم تقویمو نگاه کردم دیدم روزی که قرار بود منو آرمین با هم رسما نامزد شیم که هی زور میزد پری روز تولدت پری روز تولدت!قشنگ شب قدر و شهادت حضرت علیه!
ابله انکم کرده بود!شیطونه میگفت زنگ بزنم چنتا فوش آبدار بهش بدم که یه لحظه پیش خودم فکر کردم حتما الان میگه:ای کیو تازه یادش افتاده...واسه همین بیخیال شدم!
پریا نوشت4:پدر جان رفته واسه ماشین مرخصی بگیره تا اجازه خروج داشته باشه وگرنه اگه از محدونه خارج شیم ماشین خاموش میکنه و روشن نمیشه!شاید امروز رفتیم!
اگه رفتم دلم واسه همتون تنگ میشه!
اگه هم جام گذاشتن که چه بهتر!
نرو ...تورو خدا ...من تو روزهای بحرانیم...بکمکت نیاز دارم
به بابات خوب گفتی آفففففففففففففرین 
خوب حالا کی ما شیرینی سایبری میخوریم ؟
آرمین کیه ناقلا بگو دیگه !!!!!
امیدوارم هیچوقت مجوز نگیره
راستی جوابمو واسه پست دستمال کاغذی بخون از دستت دلخورم...
پری
پری جونم
نرو.
نمیرم!

چرا؟؟؟اتفاقی افتاده؟؟؟
خواهش میکنم...اصولا آدم پر رویی هستم!
آرمین دوست سابقمه...
دختر دعات چه زود میگیره!
نگاره
نگاره جونم
نمیرم!
ایشالا که با خوشی بری برگردی عزیییییییییییزززززم
دلم واست تنگگگگگگگگگگ میشه
مرسیییییییییییییییییی!منم همینطور!
اینو درست کن پری : وگرنه اگه از محدونه خارج شیم.....
کجا به سلامتی میخوای بری؟
باشه!
غرب و شمال!
فعلا که هیچ جا!
جو هواپیما بوده شنگولش کرده
منم تازه از مسافرت اومدم
البته یکم توفیر داشت با بقیه مسافرتهام
آره!
خوش گذشت؟؟؟؟
چرا؟؟؟
دختر وقتی بابات میگه بدون آریش قشنگ تری یعنی قشنگ تری





این قدر لج بازی نکن...
آخ اگه بچه من بودی...سیاه و کبودت می کردم
هر چی من بگم همونه!با آرایش قشنگ ترم!
میکنم!
وااااااااااااااااای به حالم اگه بابایی مثل تو داشتم!
پریا نوشت ۱:

بایدم شنگول باشه
پریا نوشت ۲:
چه دختر محجبه ای
پریا نوشت ۳:
نامزدیم داشتی میکردی
پریا نوشت۴:
اگه رفتی امیدوارم بهت خوش بگذره
۱-آره!
۲-آخرشم!
۳-آره...داشتم عروسی میکردم!
۴-نرفتم!