اینو بگم که من این متنو از وبلاگ کافه ای که تبدیل به... کپی کردم چون به نظرم خییییلی قشنگه و معنی داره!!!
امروز جسد یه پسره رو آوردن ، از همون اول ازش خوشم اومد ! حس کردم نابغه ای ، مخترعی ، دانشمندی ، چیزیه !!
آقایی که همراش بود ، گفت : این پسره یه روانیه که توی بیمارستان خودشو با سرنگ هوا کشته !
باورم نمیشد این پسر روانی باشه !! بنظرم خیلی هم عاقل بود ! به چشماش نگاه کردم ، بله ! اون اصلا روانی نبود ! پسر باهوشی بود که حرفای عاقلانه می زد ! که سوالای عاقلانه می پرسید !
انقدر تو ذهنش سوال بود که همین سوال ها به کشتنش دادن!
تو جیبش یه نامه بود که قبل از خودکشی نوشته بود ! یه نامه پر از سوال و (چرا ) که هیچکس نمیتونست جوابشو بده ،
این چیزایی که مینویسم دقیقا همون متن نامه است ، بدون حذف ؛ بدون سانسور ..
« این تقلبه !
بی انصافیه !
بی عدالتی محضه !!
آدما نباید عاشق بشن !
اگه عاشق شدن نباید به معشوق برسن ! نباید !!
اصلا بیخود میکنه هرکی عاشق شده !! بیخود میکنه هر کی به عشقش رسیده ! عدالت باید درباره ی همه اجرا بشه ! نمیشه که یکی عاشق بشه و برسه ، یکی نرسه !! یا همه باید برسن ، یا اصلا هیچکس نرسه !! البته بهترین حالتش اینه که کسی عاشق نشه ! آره این از همه بهتره! وقتی خدا شدم همه تو نو میذارم تو جهنم ! چون جاتون همون جاست ! اصلا میدونی جهنم چطوریه ؟ یه گودال خالی که توش پر از هیزمه !! میدونی هیزم هاش چی اند ؟؟ هیزم هاش تن و بدن شما عاشقای احمق و رمانتیک و متقلبه !
می فهمی که چی میگم ؟؟
بعد من -- خدا -- یه کبریت روشن میکنم و میندازم تو جهنم و همه تون با هم آتیش میگیرید !!
همه تون با هم ، تو بغل هم می سوزید و خاکستر میشید ! و تو هم قاطی میشید و فکر کنم فقط همون موقع است که از رسیدن تون به هم خوشحال میشم ! بعد میدونید چیکار میکنم ؟ با اون کبریت یه سیگار آتیش میزنم و اول خوب سوختن و التماس هاتونو تماشا میکنم و لذت می برم ! بعد برای بیشتر لذت بردن خودمم میام تو جهنم ! شاید بسوزم ، ولی اصلا خیالی نیست ! وقتی سوختن شما عاشقای احمق و رمانتیک رو که یه پول سیاه هم ارزش ندارید ؛ می بینم دیگه سوختن خودمو فراموش میکنم و یه سیگار دیگه آتیش میزنم !
اصلا چه مرگتونه که عاشق میشید احمقا ؟
نمیشه مثل آدم زندگی کنید ؟ نمیشه دست و دلتون نلرزه ؟
نمیشه بی احساس زندگی کنید ؟
نمیشه چیزی رو جدی نگیرید ؟
حتما باید عاشق شید ؟
آخه نون تون نیست ، آب تون نیست ؟ چه مرگتونه احمقا ؟
چه مرگتونه پسرا ؟ چرا عاشق دخترا میشید ؟ فکر کردید دخترا خیلی آدمن ؟ خیلی گلن ؟ خیلی ماهن ؟ خیلی فرشته اند ؟؟ نه بابا !! اونا هم یه آشغالی مثل ما ! هرکی فکر میکنه دوست دخترش فرشته است بیخود فکر کرده ! به همه کس و کارش خندیده !
یا شما دخترا !! با شمام احمقا ! چرا فکر میکنید دوست پسراتون عاشق شمان ؟ اونا فقط یه چیز میخوان ! و اون چیز رو اون خواسته رو ، _ که خیلی هاتونم عاشقش هستید __ رو تو کاغذ کادوی عشق و محبت و غیرت و مسئولیت و عشق و عشق و عشق می پیچن !
کادو پیچش میکنن تا خوشکل جلوه کنه ! متوجهی که چی میگم ؟
من فاحشه هایی که عاشق نمیشن رو به دخترای نجیبی که عاشق میشن ترجیح میدم ! میدونی چرا ؟ که اگه فاحشه جسمشو میفروشه ، اونا روحشون رو ..
میفهمی چی میگم؟
متوجهی چقدر ازتون بیزارم؟
و از همه ی عاشق و معشوق ها
و از همه ی دوستت دارم ها ...
دوستت دارم واقعی اصلا وجود نداره ! (عشق ) یه نوع خودخواهی محضه ! هر کسی واسه سرگرمی خودش ، واسه پر کردن خلا خودش سراغ عشق میره !! اگه یکی بهت گفت : دوستت دارم !! فکر نکن واقعا دوستت داره !! اینو بهت گفته چون اون لحظه خودش احتیاج داشته به یکی همچین چیزی بگه !!
می فهمی چی میگم؟
معلومه که میفهمید ! خوبم میفهمید ! ولی اهمیت نمیدید ! دوباره همه تون برمیگردید سراغ معشوقه ها تونو باش دل و قلوه میگیرد و مزخرف تحویلش میدید !
به هر حال برای من فرقی نداره ! من یه سرنگ هوا دستمه که تا یه دقیقه ی دیگه خودمو باش از شر این دنیای پر از دروغ خلاص کردم ! شما می مونید و عشق های کشکی تون !
دیدار به جهنم ! »
شاید اگه یه پسر نابغه تو زندگیم دیدم ، همین بود که متاسفانه خودکشی کرد!
واقعا متاسفم برای همه ی کسایی که به این نابغه میگفتن: دیوانه ...
خوبه پری جون هر کی میاد واسه ما نظر میده میری وبشم میخونی!
قاطی واسه منم کامنت گذاشته گیج!
برو ببین...
پری نظر قبلیمو تایید نکن!
ها فهمیدی گند زدی؟؟؟
تائید میکنم تا چشت دربیاد!
وااااااااااااااااااااااای چقدر سئوالاتش به سئوالات دیشب من قبل از خواب نزدیکه...من نمیخوام بمیرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررم
نمیییییییییییییییییییییییییییییییرم!
چی این پسر شبیه نابغه ها بود؟؟؟؟؟
حرفاش جالب بود!غیر اینه؟؟؟
این دوستانی که تو وبلاگت نظر گذاشتن ؛ هیچ کدوم تو وب خودم انقدر داستان رو تحویل نگرفتن !!
ای بابا ..
از دست آدما !!
عزیزم قصه های مرده شور یه پاورقیه که توصیه میکنم از فصل اول بخونیش ؛ نویسنده ی کل وبلاگم خودم هستم !
با لینک شدن کاملا موافقم !
و جنسیتم رو توی توضیحات وبلاگم و پروفایلم نوشتم
بدرود ..
جدی؟؟؟عیب نداره!
حتما می خونم...
الان لینکت میکنم!تازه خونمش!
این دیکه زیادی نا امید بود
دیوانه نیس ولی نابغه هم نی
شکست عشقی خورده بود شک نکن
اجازه دارم بلینکمت؟
خبرم کن
آره خو...ولی حرفاش هیچ کدوم دروغ نبود!
دیوونه رو چه به عشق مستانه جون؟؟
آره که اجازه داری!
کاملا قبولش دارم
عشق وجود نداره...عشق خودخواهیه محضه
ولی من مطمئنم عشق وجود داره...اما نه طوری که اینا تعبیر میکنن...
به نظر من خیانت جزو جدا نشدنیه عشقه...عشق پاک نیست.
وای چه پسری گل پسری...

منم از این نابغه ها اینقد خوشم میاد....
ما هم نیز!
خب راست گفته این پسر.
آقا عاشق نشید خب.
راستی سلام یادم رفت.
سلااااااااااااااااااااااااام.
فکر کنم یه همچین اتفاقی برای خودش افتاده که انقدر دل پری در مورد دوستت درام و اینجور چیزا داره.
البته 80 درصد حرفاشو قبول دارم.
منم همینطور!
به نظر من حرفاش خیلی مسخره بود..
جدا؟؟!